فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین فروردین ، غزل حافظ شماره 286
دوش با من گفت پنهان کارداني تيزهوش ، و از شما پنهان نشايد کرد سر مي فروش گفت آسان گير بر خود کارها کز روي طبع ، سخت مي گردد جهان بر مردمان سختکوش وان گهم درداد جامي کز فروغش بر فلک ، زهره در رقص آمد و بربط زنان مي گفت نوش با دل خونين لب خندان بياور همچو جام ، ني گرت زخمي رسد آيي چو چنگ اندر خروش تا نگردي آشنا زين پرده رمزي نشنوي ، گوش نامحرم نباشد جاي پيغام سروش گوش کن پند اي پسر و از بهر دنيا غم مخور ، گفتمت چون در حديثي گر تواني داشت هوش در حريم عشق نتوان زد دم از گفت و شنيد ، زان که آن جا جمله اعضا چشم بايد بود و گوش بر بساط نکته دانان خودفروشي شرط نيست ، يا سخن دانسته گو اي مرد عاقل يا خموش
ساقيا مي ده که رندي هاي حافظ فهم کرد
،
آصف صاحب قران جرم بخش عيب پوش
تعبیر:
در برابر سختیها و مشکلات استقامت کن و روحیه ی خود را نباز. دنیا را سخت نگیر. دل به خدا بسپار و توکل کن تا روحیه ای قوی داشته باشی. غم های خود را آشکار نکن تا روحیه ی خانواده و اطرافیان را از بین نبری. عاقبت اندیش باش و در هرکار با عقل و خرد کار کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین اردیبهشت ، غزل حافظ شماره 321
هر چند پير و خسته دل و ناتوان شدم ، هر گه که ياد روي تو کردم جوان شدم شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا ، بر منتهاي همت خود کامران شدم اي گلبن جوان بر دولت بخور که من ، در سايه تو بلبل باغ جهان شدم اول ز تحت و فوق وجودم خبر نبود ، در مکتب غم تو چنين نکته دان شدم قسمت حوالتم به خرابات مي کند ، هر چند کاين چنين شدم و آن چنان شدم آن روز بر دلم در معني گشوده شد ، کز ساکنان درگه پير مغان شدم در شاهراه دولت سرمد به تخت بخت ، با جام مي به کام دل دوستان شدم از آن زمان که فتنه چشمت به من رسيد ، ايمن ز شر فتنه آخرزمان شدم من پير سال و ماه نيم يار بي وفاست ، بر من چو عمر مي گذرد پير از آن شدم
دوشم نويد داد عنايت که حافظا
،
بازآ که من به عفو گناهت ضمان شدم
تعبیر:
صبر، کلید پیروزی است. عاقبت به هدف و مراد خود می رسی. خداوند را سپاسگزار باش تا نعمت های خود را از تو دریغ نکند. آنچه خدا بخواهد همان می شود. سرنوشت خوبی در انتظار تو است.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین خرداد ، غزل حافظ شماره 463
سلام الله مــا کــر الليـــالي ، و جاوبت المثاني و المثالي علي وادي الاراک و من عليها ، و دار بالـــلوي فوق الـرمال دعاگــوي غريــبــــان جـهــانم ، و ادعـــو بالتواتر و التـــوالي به هر منزل که رو آرد خدا را ، نــگه دارش به لــطــف لايزالي منال اي دل که در زنجير زلفش ، همه جمعيـــت است آشفته حالي ز خطت صد جمـــال ديگر افزود ، که عمرت باد صد سال جلالي تو مي بايد که باشي ور نه سهل است ، زيــان مايه جــاهي و مالي بر آن نقاش قدرت آفرين باد ، کـــه گــرد مه کشد خط هــلالي فحبــــک راحــتــي فـي کل حيـــن ، و ذکــرک مــونــسـي فـي کــل حـال سويــداي دل مـــن تــا قــيامت ، مباد از شوق و سوداي تو خالي کجا يابم وصال چون تو شاهي ، مــن بــدنــام رنــد لاابــالي
خدا داند که حافظ را غرض چيست
،
و عــلم الله حسبــي من ســـوالي
تعبیر:
با ناله و زاری کار به جایی نمی برید دست به دعا بردارید و به خیل بندگان اشفته حال بپیوندید. باقی عمل خویش را که طولانی است به خوبی سپری می کنید. اگر زیان دیده اید در جایی دیگر مالی به شما می رسد. برای رسیدن به حاجاتتان غیر از خدا پیش کسی دست دراز نکنید که به بدنامی ان نمی ارزد.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین تیر ، غزل حافظ شماره 400
بالابلند عشوه گر نقش باز من ، کوتاه کرد قصه زهد دراز من ديدي دلا که آخر پيري و زهد و علم ، با من چه کرد ديده معشوقه باز من مي ترسم از خرابي ايمان که مي برد ، محراب ابروي تو حضور نماز من گفتم به دلق زرق بپوشم نشان عشق ، غماز بود اشک و عيان کرد راز من مست است يار و ياد حريفان نمي کند ، ذکرش به خير ساقي مسکين نواز من يا رب کي آن صبا بوزد کز نسيم آن ، گردد شمامه کرمش کارساز من نقشي بر آب مي زنم از گريه حاليا ، تا کي شود قرين حقيقت مجاز من بر خود چو شمع خنده زنان گريه مي کنم ، تا با تو سنگ دل چه کند سوز و ساز من زاهد چو از نماز تو کاري نمي رود ، هم مستي شبانه و راز و نياز من
حافظ ز گريه سوخت بگو حالش اي صبا
،
با شاه دوست پرور دشمن گداز من
تعبیر:
این غم و اندوه و رنج، روزی به پایان می رسد. به شرط آنکه بدانی نقاط ضعف تو در چه بوده است. عوامل بازدارنده و شکست خود را بشناس. با فریب کاری و ریا، هیچکس به مقصود خود نمی رسد. بهتر است که صادقانه به اراده ی خود و کمک خداوند ایمان داشته باشی.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین مرداد ، غزل حافظ شماره 66
بنال بلبل اگر با منت سر ياريست ، که ما دو عاشق زاريم و کار ما زاريست در آن زمين که نسيمي وزد ز طره دوست ، چه جاي دم زدن نافه هاي تاتاريست بيار باده که رنگين کنيم جامه زرق ، که مست جام غروريم و نام هشياريست خيال زلف تو پختن نه کار هر خاميست ، که زير سلسله رفتن طريق عياريست لطيفه ايست نهاني که عشق از او خيزد ، که نام آن نه لب لعل و خط زنگاريست جمال شخص نه چشم است و زلف و عارض و خال ، هزار نکته در اين کار و بار دلداريست قلندران حقيقت به نيم جو نخرند ، قباي اطلس آن کس که از هنر عاريست بر آستان تو مشکل توان رسيد آري ، عروج بر فلک سروري به دشواريست سحر کرشمه چشمت به خواب مي ديدم ، زهي مراتب خوابي که به ز بيداريست
دلش به ناله ميازار و ختم کن حافظ
،
که رستگاري جاويد در کم آزاريست
تعبیر:
رسیدن به هدف کار آسانی نیست. صداقت و ایمان می تواند انسان را در راه رسیدن به مقصود یاری کند. ریاکاری را از خود دور کن که نتیجه ای برای تو ندارد. با مردم به خوبی و انسانیت رفتار کن.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین شهریور ، غزل حافظ شماره 348
ديده دريا کنم و صبر به صحرا فکنم ، و اندر اين کار دل خويش به دريا فکنم از دل تنگ گنهکار برآرم آهي ، کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم مايه خوشدلي آن جاست که دلدار آن جاست ، مي کنم جهد که خود را مگر آن جا فکنم بگشا بند قبا اي مه خورشيدکلاه ، تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم خورده ام تير فلک باده بده تا سرمست ، عقده دربند کمر ترکش جوزا فکنم جرعه جام بر اين تخت روان افشانم ، غلغل چنگ در اين گنبد مينا فکنم
حافظا تکيه بر ايام چو سهو است و خطا
،
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
تعبیر:
کار امروز را به فردا وامگذار که برای هرروز کار خاصی در نظر گرفته شده است . سعی کن در انجام کارها تعلل نکنی و هر کاری را به موقع انجام دهی.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین مهر ، غزل حافظ شماره 279
خوشا شيراز و وضع بي مثالش ، خداوندا نگه دار از زوالش ز رکن آباد ما صد لوحش الله ، که عمر خضر مي بخشد زلالش ميان جعفرآباد و مصلا ، عبيرآميز مي آيد شمالش به شيراز آي و فيض روح قدسي ، بجوي از مردم صاحب کمالش که نام قند مصري برد آن جا ، که شيرينان ندادند انفعالش صبا زان لولي شنگول سرمست ، چه داري آگهي چون است حالش گر آن شيرين پسر خونم بريزد ، دلا چون شير مادر کن حلالش مکن از خواب بيدارم خدا را ، که دارم خلوتي خوش با خيالش
چرا حافظ چو مي ترسيدي از هجر
،
نکردي شکر ايام وصالش
تعبیر:
روزگار خوشی در پیش خواهی داشت. قدر لحظات آن را بدان و خداوند را سپاسگزار باش. مغرور و خودپسند نباش و دوستان را از خود نرنجان.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین آبان ، غزل حافظ شماره 57
آن سيه چرده که شيريني عالم با اوست ، چشم ميگون لب خندان دل خرم با اوست گر چه شيرين دهنان پادشهانند ولي ، او سليمان زمان است که خاتم با اوست روي خوب است و کمال هنر و دامن پاک ، لاجرم همت پاکان دو عالم با اوست خال مشکين که بدان عارض گندمگون است ، سر آن دانه که شد رهزن آدم با اوست دلبرم عزم سفر کرد خدا را ياران ، چه کنم با دل مجروح که مرهم با اوست با که اين نکته توان گفت که آن سنگين دل ، کشت ما را و دم عيسي مريم با اوست
حافظ از معتقدان است گرامي دارش
،
زان که بخشايش بس روح مکرم با اوست
تعبیر:
آن کسی را که به او علاقه مندی از تو دور می شود و تو افسرده و غمگین هستی. عشق و محبت گره از مشکل تو می گشاید. با کمی تلاش و اراده می توانی به مقصود خود برسی.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین آذر ، غزل حافظ شماره 294
در وفاي عشق تو مشهور خوبانم چو شمع ، شب نشين کوي سربازان و رندانم چو شمع روز و شب خوابم نمي آيد به چشم غم پرست ، بس که در بيماري هجر تو گريانم چو شمع رشته صبرم به مقراض غمت ببريده شد ، همچنان در آتش مهر تو سوزانم چو شمع گر کميت اشک گلگونم نبودي گرم رو ، کي شدي روشن به گيتي راز پنهانم چو شمع در ميان آب و آتش همچنان سرگرم توست ، اين دل زار نزار اشک بارانم چو شمع در شب هجران مرا پروانه وصلي فرست ، ور نه از دردت جهاني را بسوزانم چو شمع بي جمال عالم آراي تو روزم چون شب است ، با کمال عشق تو در عين نقصانم چو شمع کوه صبرم نرم شد چون موم در دست غمت ، تا در آب و آتش عشقت گدازانم چو شمع همچو صبحم يک نفس باقيست با ديدار تو ، چهره بنما دلبرا تا جان برافشانم چو شمع سرفرازم کن شبي از وصل خود اي نازنين ، تا منور گردد از ديدارت ايوانم چو شمع
آتش مهر تو را حافظ عجب در سر گرفت
،
آتش دل کي به آب ديده بنشانم چو شمع
تعبیر:
در راه مقصود آرام و قرار خود را از دست داده ای. کمی صبر و اراده ای قوی، مشکلات و سختی ها را بر طرف می کند. با کسی که تو را دوست دارد با غرور و تکبر رفتار نکن زیرا در صورت از دست دادن او دچار حسرت و ندامت خواهی شد.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین دی ، غزل حافظ شماره 415
اي پيک راستان خبر يار ما بگو ، احوال گل به بلبل دستان سرا بگو ما محرمان خلوت انسيم غم مخور ، با يار آشنا سخن آشنا بگو برهم چو مي زد آن سر زلفين مشکبار ، با ما سر چه داشت ز بهر خدا بگو هر کس که گفت خاک در دوست توتياست ، گو اين سخن معاينه در چشم ما بگو آن کس که منع ما ز خرابات مي کند ، گو در حضور پير من اين ماجرا بگو گر ديگرت بر آن در دولت گذر بود ، بعد از اداي خدمت و عرض دعا بگو هر چند ما بديم تو ما را بدان مگير ، شاهانه ماجراي گناه گدا بگو بر اين فقير نامه آن محتشم بخوان ، با اين گدا حکايت آن پادشا بگو جان ها ز دام زلف چو بر خاک مي فشاند ، بر آن غريب ما چه گذشت اي صبا بگو جان پرور است قصه ارباب معرفت ، رمزي برو بپرس حديثي بيا بگو
حافظ گرت به مجلس او راه مي دهند
،
مي نوش و ترک زرق ز بهر خدا بگو
تعبیر:
مشکل خود را با دوستان در میان بگذار تا به تو کمک کنند. به تنهایی نمی توانی از سد مشکلات بگذری. غرور و خودپرستی را رها کن. از اعمال و رفتار گذشته درس عبرت بگیر تا اشتباهات گذشته را تکرار نکنی. بهتر است با کسی که او را دوست داری بطور مستقیم و با اخلاص صحبت کنی تا به نتیجه ی مطلوب برسی.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین بهمن ، غزل حافظ شماره 409
اي خونبهاي نافه چين خاک راه تو ، خورشيد سايه پرور طرف کلاه تو نرگس کرشمه مي برد از حد برون خرام ، اي من فداي شيوه چشم سياه تو خونم بخور که هيچ ملک با چنان جمال ، از دل نيايدش که نويسد گناه تو آرام و خواب خلق جهان را سبب تويي ، زان شد کنار ديده و دل تکيه گاه تو با هر ستاره اي سر و کار است هر شبم ، از حسرت فروغ رخ همچو ماه تو ياران همنشين همه از هم جدا شدند ، ماييم و آستانه دولت پناه تو
حافظ طمع مبر ز عنايت که عاقبت
،
آتش زند به خرمن غم دود آه تو
تعبیر:
دوستان و یاران را فراموش نکن و از آنها دور نشو. دلسرد و مأیوس نباش و با اندک دلخوری و ناراحتی از روزگار، خود را آزار نده. شاد باش و دنیا را به خوشی و لذت بگذران.
فال حافظ روزانه دوشنبه 16 تیر 1404 ، ویژه متولدین اسفند ، غزل حافظ شماره 368
خيز تا از در ميخانه گشادي طلبيم ، به ره دوست نشينيم و مرادي طلبيم زاد راه حرم وصل نداريم مگر ، به گدايي ز در ميکده زادي طلبيم اشک آلوده ما گر چه روان است ولي ، به رسالت سوي او پاک نهادي طلبيم لذت داغ غمت بر دل ما باد حرام ، اگر از جور غم عشق تو دادي طلبيم نقطه خال تو بر لوح بصر نتوان زد ، مگر از مردمک ديده مدادي طلبيم عشوه اي از لب شيرين تو دل خواست به جان ، به شکرخنده لبت گفت مزادي طلبيم تا بود نسخه عطري دل سودازده را ، از خط غاليه ساي تو سوادي طلبيم چون غمت را نتوان يافت مگر در دل شاد ، ما به اميد غمت خاطر شادي طلبيم
بر در مدرسه تا چند نشيني حافظ
،
خيز تا از در ميخانه گشادي طلبيم
تعبیر:
همه ی سختی ها و مشکلات بر طرف می شود، به شرط آنکه به تلاش خود ادامه بدهی. در زندگی تو گشادگی و سعادت پدید می آید و گرفتاری ها از بین خواهد رفت.